حدود ۱۶ سالم بود و تازه با روانگردان ها اشنا شده بودم. تا قبل این سفر حتی تجربه مصرف گل هم نداشتم .
هدفم از مصرف صرفا کنجکاوی بود!
۱ گرم قارچ ک فکنم ترکیب گلدن با پنیس بود رو همراه ابلیمو خوردم.
حدود نیم ساعت بعد احساس گرمای شدیدی میکردم و اروم اروم پلی شدنشو حس میکردم.
اولش خیلی هیجان زده بودم و از روشن تر شدن رنگا لذت میبردم.
داشتم موزیک blinkers removed گوش میدادم که پدرم وارد اتاق شد (قرار بود کسی خونه نباشه و همین واسه بد تریپ شدن کافی بود) ترس از اینکه بفهمن یکمی عذابم میداد تصمیم گرفتم چشمامو ببندم و سعی کنم بخابم که تازه فهمیدم نمیشه خابید😂
با چشم بسته تصویر میدیدم و برای من خیلی تازگی داشت چشمامو باز کرم و سعی کردم کتاب بخونم که دیدم تموم کلمات کتاب مثل هم میبینم . حس میکردم دیوارای اتاق دارن از همدیگه فاصله میگیرن و یکمی موج گرفته بودن .
از ویژن و ها و حالتی که تا الان حس نکرده بودم میترسیدم . ترس از اینکه چرا زمان اینقد کش میاد یجایی خونده بودم برای کمتر کردن شدت تریپ میشه قرص سرما خوردگی خورد!!!! سه تا قرص خوردم😂
هر لحظه فقط میخاستم بمیرم و حتی فکر خود کشی ب سرم زد . میخاستم حساب کنم چند ساعت دیگه تریپ تموم میشه ولی نمیتونستم و این داشت دیوونم میکرد و فقط دور سالن راه میرفتم و افکار منفی بیشتر میشد
وقتی به ساعت نگاه کردم عقربه ساعت رو دیدم که خیلی سریع یک دور کامل زد دقیق تر ک نگاه کردم دیدم ثابته ( دیگه همچین چیزی رو هیچ دراگی تجربه نکردم) شاید ماشروم میخاست بهم بفهمونه که زمان سریع میگذره و تریپ زود تموم میشه اما من ترسم بیشتر میشد
اخر اون تریپ ارامش خیلی خوبی داشت و همون انگیزه ای شد برام تا با دنیای سایکدلیک اشنا بشم
اون تریپ کمکم کرد تا با ترسهام اشنا بشم و کمکم کرد ادم واقعی تری بشم
تا قبلش خیلی دروغگو بودم ولی تریپ کار خودشو کرد. کمک کرد حداقل با خودم صادق باشم!
خلاصه که بی تجربگی فاجعست و نااگاهانه استفاده کردن فاجعه تر.
ولی بد تریپی هم مزایای خودشو داره😉
هدفم از مصرف صرفا کنجکاوی بود!
۱ گرم قارچ ک فکنم ترکیب گلدن با پنیس بود رو همراه ابلیمو خوردم.
حدود نیم ساعت بعد احساس گرمای شدیدی میکردم و اروم اروم پلی شدنشو حس میکردم.
اولش خیلی هیجان زده بودم و از روشن تر شدن رنگا لذت میبردم.
داشتم موزیک blinkers removed گوش میدادم که پدرم وارد اتاق شد (قرار بود کسی خونه نباشه و همین واسه بد تریپ شدن کافی بود) ترس از اینکه بفهمن یکمی عذابم میداد تصمیم گرفتم چشمامو ببندم و سعی کنم بخابم که تازه فهمیدم نمیشه خابید😂
با چشم بسته تصویر میدیدم و برای من خیلی تازگی داشت چشمامو باز کرم و سعی کردم کتاب بخونم که دیدم تموم کلمات کتاب مثل هم میبینم . حس میکردم دیوارای اتاق دارن از همدیگه فاصله میگیرن و یکمی موج گرفته بودن .
از ویژن و ها و حالتی که تا الان حس نکرده بودم میترسیدم . ترس از اینکه چرا زمان اینقد کش میاد یجایی خونده بودم برای کمتر کردن شدت تریپ میشه قرص سرما خوردگی خورد!!!! سه تا قرص خوردم😂
هر لحظه فقط میخاستم بمیرم و حتی فکر خود کشی ب سرم زد . میخاستم حساب کنم چند ساعت دیگه تریپ تموم میشه ولی نمیتونستم و این داشت دیوونم میکرد و فقط دور سالن راه میرفتم و افکار منفی بیشتر میشد
وقتی به ساعت نگاه کردم عقربه ساعت رو دیدم که خیلی سریع یک دور کامل زد دقیق تر ک نگاه کردم دیدم ثابته ( دیگه همچین چیزی رو هیچ دراگی تجربه نکردم) شاید ماشروم میخاست بهم بفهمونه که زمان سریع میگذره و تریپ زود تموم میشه اما من ترسم بیشتر میشد
اخر اون تریپ ارامش خیلی خوبی داشت و همون انگیزه ای شد برام تا با دنیای سایکدلیک اشنا بشم
اون تریپ کمکم کرد تا با ترسهام اشنا بشم و کمکم کرد ادم واقعی تری بشم
تا قبلش خیلی دروغگو بودم ولی تریپ کار خودشو کرد. کمک کرد حداقل با خودم صادق باشم!
خلاصه که بی تجربگی فاجعست و نااگاهانه استفاده کردن فاجعه تر.
ولی بد تریپی هم مزایای خودشو داره😉
Comment